The Grudge Of Panahi Season 2 Episode 3 کینه پناهی فصل دوم قسمت سوم

رقص مجار شماره پنج اثر برامس شاید از آثار کم نظیری باشد که می توانند واقعا به داخل روح آدمیزاد نفوذ کنند ، #ساسان شب پس از اینکه از همه چیز فارغ شد به فکر اتفاقات امروز هنرستان فرو رفت ، کلید انباری که همه چندین روز بود دنبال آنها می گشتند  از کیف عماد پیدا شده بود ، قیافه عماد و واکنش او طوری بود که وانمود می کرد او از هیچ چیز خبر ندارد ولی انسان های ما ازبس گناهکارند همیشه دنبال کسی هستند که گناه را گردن او بیاندازند ، عماد را گناه کار ماجرا دانسته بودند ، وقتی کلید به دست آقای عبدللهی معاون مدرسه رسید و همه مشتاق برای دیدن آنچه در داخل انباری اتفاق افتاده است جمع شدند سکوتی که بر هنرستان حاکم بود حالت روحی خاصی به آدم می داد، صدای چرخیدن کلید آمد  و در آرام آرام باز شد ولی منظره همه را نا امید کرد ، آن مایعی ای که شاید همه با تجربه های قبلی خود از هنرستان احتمال داده بودند خون باشد فقط رنگ بود ، رنگ قرمزی که کسی نمی دانست چه زمانی و چه کسی آنجا گذاشته و چه چیزی باعث شده است تا رنگ زمین بیافتد و از زیر در به بیرون جاری شود ، چون کلید انباری در کیف عماد پیدا شده بود هرچند کسی به روی خود نیاورد ولی اکثریت بر این باور بودند که عماد خود مسئول این صحنه سازی است! ساسان کم و بیش شناختی از عماد داشت ، او می دانست که عماد چنین کاری را نمی کند ویا حداقل اگر کرده باشد این جور مخفی اش نمی کند ولی باز در قسمتی از دلش یا مغزش احساسی داشت که شاید جریان دنیای موازی شخصیت عماد را تغییر داشته باشد ، اصلا نمی خواست به این نکته فکر کند ولی حتی شاید عماد دیوانه شده باشد!
بی عرضگی آدمیزاد گاه در نگاه های او خود را نمایان می کند ، بی عرضگی و نامردی ، دو رویی !!!  صبح روز بعد نگاه همه نسبت به عماد متفاوت بود ، نگاه همه هم نباشد ، نگاه اکثریت فرق کرده بود
تفاوت ! شاید تفاوت به حساب نیاید ولی توجه همه به درس های عماد هم بیشتر شده بود ، نمره ی کم گرفتن از استاد پناهی چیزی نبود که کم اتاق بیافتد ولی زمانی که در کلاس ساختار وقتی پناهی شروع به گرفتن تکلیف ها کرد و همه را تک به تک صدا می زد
پس از پارسا نوبت به عماد رسید ، عماد گفت : (( من ، استاد یادیمنان چیخده...))
پناهی گفت : (( اولسون بالام ... بیدانا -2- وئررم یادیندا قالار !!!))
پناهی سپس ادامه داد : (( یاشار ... گئتی بالام گوروم سن نمنه یازمیسان!!!!!!))
این مورد نمره کم عماد مورد توجه همه قرار گرفته بود ، اینکه همه ، همه چیز را به اتفاقات قبلی و جریانات دنیای موازی ربط می دادند عماد را آزار می داد
بعد پناهی رو به آروین کرد و با پرتاب کردن کلید گفت : (( مهریاری... گئت اتاقیم نان او ورقه لریزده گئته...))
آروین از کلاس خارج شد و به سمت اتاق پناهی حرکت کرد ، وقتی از راهرویی که کلاس را به اتاق پناهی پیوند می زد عبور می کرد ، در مسیر نسیمی را در صورتش حس کرد ، وقتی به اتاق پناهی رسید و با کلیدی که پناهی داده بود در را باز کرد ناگهان موجود سیاه رنگی به سرعت به روی آروین حمله کرد ، آروین به زمین افتاد ، بچه های کلاس و استاد پناهی با شنیدن صدای آروین بیرون ریختند
آروین با افتادن به زمین بی هوش شد ، او در حالت رویا گونه ای که در حین بی هوشی خود را در میان چمنزاری دید که قطره های آب به صورتش می افتادند ، ناگهان در مقابل کسی را دید که لباس سفیدی پوشیده است ، او به آروین به شکل تکرار شونده ای میگفت : (( قاتلیمی تاپ! قاتیلیمی تاپ!))
آروین ناگهان احساس کرد باران شدت می گیرد و دیگر پسر قابل مشاهده نیست ، او ناگهان احساس کرد زیر آب است و به هوش آمد ، داشتند به صورت او برای به هوش آمدنش آب می پاشیدند...

#ادامه_دارد
#یاشار_کرمی

Comments

Popular posts from this blog

آلپ تکین و باد - قسمت اول/ The Alptakin and Wind Episode 1

The Grudge Of Panahi Season 2 Episode 6

کینه پناهی فصل سوم قسمت اول / The Grudge Season 3 Episode 1